آيا ناتودرافغانستان شکست نخورده است؟
داکتربصير داکتربصير

 

 

 

 

 

 

 

آمريكا براى اشاعه نفوذ خود مواجه با مبارزه همان بنيادگرايانى است كه به شكل گرفتن آنها كمك كرد.  

حال براى تداوم تفوق خود بنيادگرايان را د شمن مى يابد و از بين بردن آنها را ضرورى مى  بيند.

اين حقيقت تلخ جهان سياست است. دوستى وجود ندارد و همه گروه ها فقط وسيله هستند. وقتى استفاده اى از آنها نيست، بايد از بين بروند...  خليلزاد مي گويد :

 

آمريکا در تقويت و پرورش بنياد گرايي اشتباه كرد، از همان آغاز مبارزه اش بعد از ١١ سپتامبر در برابر تروريزم جدي عمل نكرد. اين كشور بيشتر د لنگراني براي حضور در منطقه داشت تا نابودي نطفه هاي تروريزم. از جانب ديگر امريكا ميتوانست با كمك هاي اقتصادي موثر نه به دزدان در افغانستان ودلالان درپاکستان ، بلكه به افراد مطمئن و پاك براي رشد اقتصادي، زمينه سربازگيري تروريستها و بنياد گرايان را در كشور به حداقل برساند.  روزنامه گاردين "سلاح هايی كه ايالات متحده و بريتانيا به همراه متودهای پيشرفته جنگی در اختيار بنيادگرايان قرار دادند به فاجعه در غرب ختم شد و براساس پديده "چرخش" برعليه كسانی مورد استفاده قرار گرفت كه آن ها را تهيه ديده بودند.

 

با آن كه رسانه های گروهی آمريكا خود اعتراف می كنند كه روی كار آمدن دولت جهادي و طالبي در افغانستان ناشی از كمك های پنهانی است كه ايالات متحده به گروه های بنيادگرا كرده است. آمريکا وپاکستان بين سال های 82 تا 92 35 هزار بنيادگرای انتگريست را از چهل كشور اسلامی به خد مت گرفتند. دهها هزار نفر برای تحصيل در مدارس مذهبی به پاكستان سرازير شدند. صاحبنظران معتقدند بيش از صد هزار تن از اين مسلمانان تندرو در جنگ افغانستان شركت كردند. در سال 1985 ريگن رييس جمهور وقت آمريكا دستورالعمل امنيت ملی شماره 166 را امضا كرد.

 

 براساس اين دستورالعمل بايد كمك نظامی را به بنيادگرايان هرچه بيشتر تقويت نمود تا به از همپاشی قوای شوروی و خروج آنان از افغانستان منجر شود. كمك های نظامی به شدت افزايش يافت، به طوري كه در سال 1987 سلاح های تحويلی به بنيادگرايان به 65 هزار تن رسيد. در طی اين مدت سيل متخصصان سيا و پنتاگون به طور پنهانی و بی وقفه راهی ستاد فرماندهی سازمان اطلاعات پاكستان - ای.اس.اي-  واقع در شاهراه اصلی روالپندی شد. در همين محل كارشناسان سيا و پنتاگون برای سازمان دادن جنگ شورشيان برعليه قوای شوروی با ماموران اطلاعاتی پاكستان ديدار مي كردند.  سازمان سيا از طريق سرويس اطلاعاتی پاكستان نقش كليدی در تربيت نظامی بنياد گرايان داشت.

 

 مدارسی كه توسط بنيادگرايان وهابی و پشتيبانی مالی عربستان تشكيل شده بودند تدريجا تدريس تكنيك های جنگ های چريكی سازمان سيا را در تعاليم خود گنجاندند. ايالات متحده آمريكا از د يكتاتور پاكستان جنرال ضياالحق در تاسيس هزاران مدرسه علميه در پاكستان پشتيبانی كرد، مدارسی كه از آنان " طالبان" سر برآوردند.  دراين گيرودارسازمان اطلاعات پاكستان ای.اس.ای به يك سازمان موازی پرقدرت تبديل شد كه در تمام عرصه های حكومتی حضور داشت. پرسونل ای.اس.ای كه متشكل از افسران نظامی، ماموران اطلاعاتی و اداری بودند به حدود 150 هزار نفر رسيد. پس از بركناری بوتو و به قدرت رسيدن ضياالحق مناسبات ای.اس.ای و سازمان سيای آمريكا به طرز محسوسی گرم تر شد. ضمن اين كه عمليات سيا موجب شد رژيم نظامی ضياالحق روز به روز قدرتمند تر شود. درجريان جنگ داخلی در افغانستان رژيم پاكستان حتی بيش از ايالات متحده مواضع ضد شوروی مي گرفت .

 

افغانستان كشورى با مختصات اقليمى خاص كه ناتو زمانى قصد داشت براى جنگ با ارتش سرخ يا همان ارتش شوروى سابق در اينجا حضور پيدا كند . امروزعملآ درجنگ ودرچالش با فرزندان ديروزش دست وگريبان اسیت . ماموريت ناتودرافغانستان از همه ماموريت هاى آن د شوارتر است. در سال ۲۰۰۳ ناتو فرماندهى نيروى بين المللى كمك كننده به برقرارى امنيت در افغانستان» (ISAF) را كه براى تكميل كردن اقدامات ائتلاف جهانى مستقر در اين كشور به رهبرى آمريكا جهت مبارزه با عناصر طالبان و القاعده تاسيس شده بود بر عهده گرفت. در آغاز حوزه فعاليت ISAF به كابل (پايتخت) محدود بود اما اين حوزه تدريجاً گسترش يافت تا جايى كه بعدها كنترل ولايت هاى نسبتاً آرام شمالى و غربى افغانستان نيز به اين نيرو سپرده شد، همچنان قراراست ISAF كنترول نواحى به مراتب خطرناكتر در جنوب را بر عهده بگيرد؛ اين همان جايى است كه اخيراً طالبان بر شدت فعاليت هاى خويش افزوده و خسارات نسبتاً قابل توجهى به اماكن و تاسيسات دولتى و غيردولتى وارد كرده است. اگر همه چيز خوب پيش برود، ISAF كنترول ولايت هاى ناامن شرقى را نيز تا پاييز امسال عهده دار خواهد شد.

 

بدين ترتيب، ناتو نقش «رهبرى» را در سراسر افغانستان ايفا خواهد كرد و اين در حالى است كه هنوز بيش از ۱۰ هزار نظامى آمريكايى به عملكرد مستقلانه خويش در اين كشور در قالب «عمليات استقرار آزادى» (Operation Enduring Freedom) ادامه مى دهند. هر ناظر مستقلى پس از مشاهده اوضاع جارى در افغانستان به نكات ريز و درشتى برمى خورد كه بعضاً او را نسبت به آينده اين كشور خوشبين و بعضاً بد گمان مى كند. مثلاً سطح همكارى سربازان اعزامى بيش از ۳۰ كشور در قالب ISAF كه حتى برخى متحدان آمريكا در خارج از گستره ناتو مثل استراليا و مقدونيه را شامل مى شود تا حد زيادى اميدوار كننده است. همه يك هدف مشترك دارند، تا حد امكان با زبان انگليسى با هم ارتباط برقرار مى كنند و تنها عاملى كه آنها را از هم بازمى شناساند تصوير پرچم هر كشور است كه روى سردوشى سربازان حك شده است. اما حراست از جان مردم افغانستان در برابر حملات عناصر طالبان و قاچاقچيان مواد مخدر كه اتحاد نزديكى برقرار كرده اند بسيار د شوار است. اين وظيفه درجنوب کشور به ۳ هزار نظامى بريتانيايى، ۲۲۰۰ كانادايى و ۱۵۰۰ هالندى سپرده شده است. ساير اعضاى ISAF ( بر خلاف اين عده) ترجيح مى دهند كه در نواحى امن تر حضور داشته باشند. اين به يكى از بزرگترين چالش هاى ناتو اشاره دارد:

 

 جلب رضايت مسئولان كشورها براى اعزام نيرو به مناطق ناامن. علاوه بر محدوديت هاى جغرافيايى (امتناع بسيارى از نظاميان از فعاليت در جنوب يا شرق) محدوديت هاى تاكتيكى نيز وجود دارند. به عنوان مثال، برخى از سربازان به د ستور مقامات حكومتى شان حق استفاده از مواد شيميايى نظير گاز اشك آور را براى متفرق كردن اجتماعات غيرقانونى ندارند. اين مى تواند يك گرفتارى بزرگ براى فرماندهان ISAF در برخورد با آشوب هاى احتمالى نظير آنچه چند مد ت پيش در كابل رخ داد به شمار آيد. به لحاظ نظرى شايد اينگونه تصور شود كه تشكيلات ISAF قرار است به وجه آرام تر قضيه كه در آخر به استمرار توسعه و امنيت در افغانستان كمك خواهد كرد، بپردازد و نظاميان آمريكايى به وجه د يگر يعنى تعقيب خرابكارها. در عمل اما تفاوت قائل شدن بين اين دو كاملاً د شوار مى نمايد، زيرا نظاميان ناتو در جنوب براى حفظ جان خود هم كه شده مجبور خواهند بود به روى متخلفان احتمالى آتش بگشايند. بدين ترتيب، مسئوليت فرماندهان اين نيروها در اين قبيل نواحى بسيار د شوارتر خواهد بود.

 

هر چه هست، ناتو به نقش آفرينى در كشورى رضايت داده كه رتبه يكصدوهفتادوسوم را در بين مجموع ۱۷۸ كشور در زمينه شاخصه هاى بنيادين توسعه انسانى به خود اختصاص داده و اقتصادش بيش از هر كشور ديگر به تجارت غيرقانونى مواد مخدر و دريافت كمك هاى خارجى وابسته است. البته، برخى در قياس با اوضاع عراق به وجود نشانه هاى روشن در اوضاع كلاً تيره و تار امروز افغانستان اشاره مى كنند. مثلاً سطح توقعات مردم عراق به دليل اينكه آنها دوره هايى از رفاه اقتصادى را طى دهه هاى ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ لمس كرده اند بسيار بالاتر از افغان ها است كه طى ربع قرن اخير عملاً چيزى جز جنگ، فلاكت و فقر نشناخته اند. اين همان روزنه اميدى است كه برخى آن را عامل موفقيت احتمالى ناتو در افغانستان به شمار مى آورند. شايد سطح توقعات مردم به حد كافى پائين باشد كه ناتو از برآورده ساختن آن در آينده عاجز نباشد.

 

فعاليت نظامي طالبان در ماه ‌هاي اخير بطور قابل ملاحظه‌اي افزايش يافته و موج درگيريهاي جديدي را درجنوب وشرق افغانستان به راه‌انداخته‌اند.  طالبان و حامي اصلي آنها يعني شبكه القاعده پس از حمله نيروهاي خارجي در سال  ۲۰۰۱به دليل پراكندگي و شدت حملات تفنگداران آمريكايي و سردرگمي، مبارزه خود را به صورت پراكنده و بدون برنامه انجام مي‌دادند. در اين دوره اغلب حملات آنان با تلفات سنگين و عدم موفقيت همراه بود.  همچنين درسالهاي ابتدايي به دليل شدت حملات نيروهاي آمريكايي و انگليسي، طالبان حالت تدافعي و گريز از حملات را برگزيده بودند.  مرحله دوم درگيري طالبان با نيروهاي خارجي از اواسط سال ۲۰۰۲ميلادي و پس از ساماندهي اين گروه در نواحي جنوب و شرق افغانستان و نواحي هم مرز مناطق قبايلي پاكستان آغاز شد.  در اين دوره به دليل ايجاد محدود يتهايي از سوي برخي كشورهاي همسايه افغانستان براي فعاليت طالبان ، درگيري با نيروهاي خارجي تا حدودي كاهش يافت. در اين دوره برنامه خلع سلاح مجاهدين و ساير افراد مسلح توسط دولت تازه تاسيس "حامد كرزي" به اجرا گذاشته شد و بسياري از تفنگداران سلاح خود را تحويل دادند.

 

  برنامه خلع سلاح همزمان با تاسيس ارتش جديد افغانستان آغاز شده بود، بيشتر در مناطق شمال، مركز و شمال شرقي و غربي اين كشور اجرا شد. دراين دوره  زلمي خليل زاد سفير آمريكا در افغانستان تاكيد فراواني بر خلع سلاح داشت و قسمت ازسلاح اين نيروها را جمع آوري كرد. برنامه خلع سلاح كه قرار بود د ر مدت سه سال تمامي ولايات افغانستان را در برگيرد ولي با رفتن خليل زاد اين پروسه عملآ به کندي مواجه شد واين پروسه ناتمام دولت را به چالشهاي متعدد مواجه نمود. فعاليت طالبان كه در ماههاي اخير آغاز شده با هماهنگي در اجرا، برنامه ريزي د قيق، كمين در نقاط حساس و هجوم گسترده همراه است كه تلفات زيادي به نيروهاي آمريكايي، انگليسي و ارتش نوپاي افغانستان وارد كرده‌اند.  سازماندهي طالبان و جذب افراد جديد كه برخي از آنها از كشورهاي ديگر به طالبان پيوسته اند، از نكات بارز تحول در درگيري هاي جنوب افغانستان است.  نيروهاي آمريكايي و انگليسي كه از پنج سال پيش در جنوب و شرق افغانستان مستقر شده اند، تاكنون موفق به د ستگيري "ملا عمر" و "اسامه بن لادن" رهبران طالبان و القاعده نشده‌اند.

 

 به نظر مي‌رسد با توجه به حجم و كيفيت نيروهاي آمريكايي و انگليسي در افغانستان و توان اطلاعاتي آنها، تعمدي در د ستگير نشد ن رهبران طالبان و القاعده وجود داشته باشد. دراين ميان دولت نوپاي كابل نيز با وجود اين نيروها توان اجراي برنامه- اي براي د ستگيري رهبران طالبان و القاعده ندارد.  دولت كابل در يك حركت نمادين اقدام به آزادي " وکيل احمد متوكل" وزير خارجه دولت طالبان وعبدالسلام ضعيف سفيرطالبان دراسلام آباد كرد كه در سال  ۲۰۰۱د ستگير شده بود. كرزي و نيروهاي آمريكايي در ظاهر تصميم داشتند با آزادي آنان و وساطت وي برخي سران ميانه روي طالبان را جذب و در ميان صفوف طالبان تفرقه ايجاد كنند.  حضور متوكل در قندهار و آغاز فعاليت وي نيز پيامد مثبتي براي دولت آمريکا ، انگليس وافغانستان در پي نداشت.  نكته ديگري كه در افزايش فعاليت نظامي طالبان حايز اهميت است، همزماني اين افزايش با بحراني شدن روابط كابل و اسلام آباد است. پاكستان كه حامي اصلي در به قدرت رسيدن طالبان در افغانستان بود از اين گروه بعنوان برگ برنده و عامل فشار در روابط باكابل بخوبي‌استفاده مي‌كند.

 

 


عدم كنترول مناطق قبايلي هم مرز افغانستان توسط دولت پاكستان عاملي شده كه دولت كابل قادر به مهار د شمنانش نباشد.  در بسياري موارد نيروهاي طالبان هنگام درگيري به داخل خاك پاكستان فرار كرده و اين امر تعقيب و نابودي آنها را ناممكن كرده است.  با وجود اين هرگاه كه اسلام آباد اراده كرده فعاليت شبه نظامي طالبان را كنترول و حتي متوقف كرده است.  در برخي موارد همچون زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري و پارلماني افغانستان، دولت پاكستان با كنترول مرزهاي خود از نفوذ تخريب کاران به خاك افغانستان جلوگيري كرد.  دولت افغانستان بارها از عدم‌همكاري اسلام آباد در مبارزه با طالبان والقاعده و تجهيز آنان ابراز نگراني كرده است. ولي تاكنون واكنش جدي در مقابل اين درخواست دريافت ننموده است.

 

 در مجموع نكته مهم در عدم اجراي برنامه خلع سلاح در جنوب و شرق افغانستان نهفته است. به استناد موارد اند كي از خلع سلاح در مناطق جنوبي و آن هم در قندهار در ساير ولايات جنوبي و شرقي افغانستان برنامه خلع سلاح عملا اجرا نشد  .   همچنان دولت آمريكااعلام كرده كه حداقل تا  ۱۰سال ديگر نيروهايش را در افغانستان نگه خواهد داشت. وزير دفاع انگليس نيز بر حضور نيروهاي اين كشور تا پنج سال آينده تاكيد كرده است. اين وقايع در حالي است كه فرماندهي نيروهاي نظامي خارجي در افغانستان به زودي به ناتو واگذار خواهد شد.  حضور بيش از ۱۸هزار نيروي كماندوي آمريكا، پنج هزار نيروي آموزش د يده انگليس، بيش از ۱۰هزار نيروي چند مليتي در افغانستان و عدم نابودي طالبان والقاعده وگسترش فعاليت آنها در اين كشور قابل تامل و سووال بر انگيز است.  طالبان كه شمار آنها كمتر از پنج هزار نفر تخمين زده مي‌شود چگونه تاكنون توانسته‌اند مجهزترين ارتشهاي جهان را در افغانستان سردرگم كنند؟ سووالي است كه مقامات آمريكايي تاكنون با آن ساير كشورهاي جهان را سرگرم كرده‌اند.

 

وزير دفاع انگليس اعلام كرد:

وزير دفاع انگليس در مجلس عوام اين كشور اعلام كرد افراد و تجهيزات بيشترى را براى تقويت نيروهاى انگليس به جنوب افغانستان اعزام مى كند. دز براون شمار اين نيروها را كه براى تقويت گروه رزمى مستقر در هلمند به اين ولايت اعزام مى شوند حدود ۶۰۰ نفر اعلام كرد. در حال حاضر حدود چهارهزار نظامى انگليسى در افغانستان حضور دارند كه بيشتر آنها در ولايت هلمند مستقر هستند و شانزده د ستگاه هلى كوپتر نيز در اختيار دارند. طى هفته هاى گذشته شش سرباز انگليسى در ايالت هلمند كشته شده اند و دز براون به اين نكته اذعان كرده است كه حضور نظاميان انگليس در جنوب افغانستان، باعث افزايش فعاليت نظامي طالبان شده است. «استوارت توتال»، فرمانده نيروهاى انگليسى در جنوب  نيز گفته است عمليات سربازان انگليسى در منطقه بسيار مشكل تر از آن است كه تصور مى شد.

 

 نيروهاى انگليسى علاوه بر ولايت هلمند، از دو ماه پيش در قالب «نيروهاى كمك به امنيت افغانستان» (ايساف در شهر كابل و اطراف آن مستقر شده اند. «جان ريد» وزير دفاع سابق انگليس در ابتداى سال جارى ميلادى اعلام كرده بود كه در مجموع پنج هزار و ۷۰۰ نظامى جديد اين كشور براى مدت پنج سال در افغانستان مستقر خواهند شد. او هزينه استقرار اين نيروها را يك ميليارد پوند (۸۴/۱ ميليارد دالر) اعلام كرده بود.  حزب مخالف ليبرال دموكرات انگليس هم موافقت خود را با تصميم حزب حاكم كارگر براى اعزام نيروى بيشتر به افغانستان اعلام كرد. سرمينگيس كمپبل رهبر اين حزب گفت كه انگليس چاره اى جز اعزام افراد بيشتر به افغانستان ندارد. او افزود نمى توان اجازه داد ماموريت نظامى در افغانستان با شكست مواجه شود، زيرا در اين صورت ثبات افغانستان به هم مى خورد و حيثيت ناتو نيز لطمه مى بيند. رهبر حزب ليبرال دموكرات گفت:

 

«لازم است با تهديد تروريستى تندروهاى اسلامگرا مبارزه و اين د شمن خطرناك ريشه كن شود، چرا كه حضور آن در افغانستان نه تنها آن كشور بلكه همان طور كه در بمب گذارى هاى لند ن شاهد بوديم، همگان را به مخاطره مى اندازد.» از سوى ديگر نماينده ويژه سازمان ملل با استقبال از خبر اعزام نيروهاى انگليسى به افغانستان از جامعه جهانى خواست براى حل مشكل اين كشور با افغانستان همكارى كنند. او هشدار داد جامعه بين الملل توان طالبان براى قدرت گرفتن مجدد در افغانستان را د ست كم مى گيرد و گفت كه د يگر كشورها نيز بايد كمك هاى نظامى، سياسى و اقتصادى خود را افزايش دهند. «تام كوينگز» گفت: كمك هاى اقتصادى جامعه جهانى به افغانستان تاكنون موثر نبوده و اكنون نياز است تا مردم تغييراتى را در زند گى خود احساس كنند. او خبر داد كه در نشست مقامات دولتى افغانستان و نهادهاى بين المللى تصويب شد كه وضعيت در اداره هاى دولتى بهبود يابد و قدرت دولت مركزى نيز به نقاط دورترى منتقل شود.

 

 كوينگز ضمن تاكيد بر اصلاحات در ساختار نهادهاى امنيتى افغانستان نبود اطلاعات كافى در مورد مناطق جنوبى  را زنگ خطرى براى دولت كابل قلمداد كرد و گفت: دولت كرزى بايد رابطه اى درست و منظم با مردم ساكن جنوب كشور داشته باشد. او همچنين كمبود نيروى پوليس را از مشكلات ديگر برشمرد و افزود: «اكنون به ازاى هر ۱۵۰۰ نفر در افغانستان يك پوليس فعاليت دارد، در حالى كه در كشور سوئيس تقريباً هر ۵۰۰ نفر يك پوليس دارند.» اسپانيا نيز خواستار تشكيل جلسه ويژه ناتو براى بحث جدى درباره معضل قدرت گرفتن مجدد طالبان در افغانستان شد. منابع ديپلماتيك اسپانيا با اشاره به كشته شدن يك سرباز اين كشور در درگيرى هاى اخيرو تشديد حملات طالبان، مذاكره در اين باره را ضرورى دانستند.

 

اسپانيا حدود ۷۰۰ نظامى را در قالب نيروهاى ناتو براى كمك به برقرارى ثبات در افغانستان به اين كشور اعزام كرده است. خشونت هاى طالبان در ماه هاى گذشته به بالاترين سطح خود از زمان حمله آمريكا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ رسيده است. چندي قبل در درگيرى ميان شورشيان با نظاميان آمريكا و نيروهاى امنيتى افغانستان در ولايت ارزگان ۴۰ شورشى كشته شدند. در اين عمليات يك سرباز افغان كشته و سه سرباز آمريكايى نيز زخمى شدند. مخالفان دولت در ولايت زابل نيز بر شدت عمليات خود افزودند و با ايجاد دو مورد كمين و بمب گذارى تلفاتى را به نيروهاى دولتى وارد كردند.

 

هفته نامه انگلیسی آبزروردرتازه ترین شماره اش درباره افغانستان مينويسد:

جنگ درافغانستان نباید شکست بخورد چرا که این جنگ، افغانستان را ازاین که پایگاه تروریزم بین المللی شود، مصون نگه میدارد ونشان می دهد که دموکراسی می تواند در یکی ازناآرام ترین کشورهای جهان استقراریابد وهمین طوراعتبارآسیب دیده تمام جامعه بین المللی حفظ شود.

 

به عقیده آبزرور پیروزی دراین جنگ، نیازمند د یپلوماسی هوشیارانه تر، اراده نظامی، شیوه عمل ماهرانه سیاستمداران افغان ومهم ترا زهمه تعهد بیشتر غرب می باشد. این هفته نامه دربخشی دیگراز این مطلب با اشاره به کشته شدن شش سربازانگلیسی که مسوولیت تامین امنیت در ولایت هلمند را بر عهده داشتند خواستارجابجایی نیروهای بیشتری در این ولایت شده است. آبزورنوشته است: سربازان انگلیسی خوب از وظایفشان آگاه اند وهمچنین خوب آموزش دیده اند اما سه هزار و سه صد وسه سربازدرحال گرفتن امنیت درمنطقه یی هستند که چهار برابر وسعت " ولز" است. این هفته نامه بریتانیایی با تاکید بر اینکه افغانستان عراق نیست به کارهایی که در پنج سال گذ شته در کشور مانند بهبودها دربخش سوادآموزی زنان، به حرکت درآمدن اقتصاد ضعیف افغانستان و خارج شدن این کشورازانزوای سیاسی صورت گرفته اشاره کرده اما جریان بازسازی را درافغانستان بسیار کند ارزیابی کرده و نوشته است: فقردوامدار همچنان به عنوان یک واقعیت روزمره در افغانستان باقی مانده است.

 

آبزروربا تصریح این که هرحکومتی که نتواند نظم وعدالت را تضمین کند یا دورنمایی ازیک زنده گی بهترراعرضه کند ریشه های مردمی خود را از دست خواهد داد نوشته است که رییس جمهورحامد کرزی هم اکنون تحت فشارفزاینده وشدیدی قراردارد و نارضایتی ها دراین کشوردرحال زیاد شدن است. نویسنده آبزرور در بخش د یگری از این مطلب کمک های جامعه جهانی به مردم افغانستان را درمقایسه با کشورهایی که وضعی مشابه افغانستان داشته اند ناچیزواند ک می خواند وخواهان کمک مالی بیشتری به مردم این کشور می شود. به نوشته آبزرور در حالی که کمک های جامعه جهانی به هربوسنیایی 400 دالر وبه هرعراقی 130 دالر می باشد یک افغان درمقایسه با آنها فقط 30 دالردریافت می کند.

 

نویسنده با آن هم، موفقیت درافغانستان را ممکن می خواند. به تصریح او این کار به پول بیشتر، توجه سیاسی بیشتر و عساکر بیشتر نیاز دارد.  نویسنده همچنین تشکیل یک ایتلاف به زعم خودش واقعا بین المللی - نه این که تنها از نیروهای امریکایی و اروپایی تامین گردد- را در تامین صلح و ثبات در افغانستان موثر می خواند. وی همچنین خواهان در نظرگرفتن مسایل منطقه یی شده است که افغانستان را بی ثبات می سازد. او تاکید می کند که فرستادن سربازان بیشتر با حمایت و کمک کافی و یک تلاش دیپلوماتیک می تواند که دست آوردهای زیادتری داشته باشد. به نوشته وی افغان ها خواهان بازگشت طالبان نیستند بلکه آن ها فقط خواهان امنیت ومقداری رفاه هستند.  

 

به عقیده نویسنده، رهبران سیاسی غرب باید روشن سازند که در حال حاضر چه چیزی درخطر است وچه چیزی نیازاست. به تصریح اوآن ها باید حمایت های مرد می کشورهای متبوعشان را به د ست آورند حتا اگرممکن است که تلاش ها درافغانستان دهها سال به طول بکشد. به نوشته آبزرور کشورهای غربی درعین حالی که چنین نمی کنند برخی حتا به فکر تقلیل سربازان و بود جه خود در افغانستان افتاده اند. وی برای نمونه ازامریکا یاد می کند که بود جه این کشور به نیم کاهش یافته و اعزام نیروها به افغانستان را هم متوقف ساخته است.  آبزروردرعین حال خواستارآن شده که دربریتانیا سیاستمداران این کشوروضعیت را صادقانه با راه حل های در نظر گرفته شده توضیح دهند.آبزروردر پایان تاکید می کند که شکست درافغانستان احتمالا هزینه های سنگینی برای همه خواهد داشت.

 

نشريه فاینانشیال تایمزدريکي ازشماره هاي اخيرخويش زيرعنوان افغانستان درانديشه تسليح دوباره جنگ سالاران مينويسد:

 

دولت افغانستان در اندیشه مسلح ساختن دوباره گروههای قبیله یی در جنوب این کشور است؛ جایی که ناتو قصد دارد فرماندهی (نیروهای ایتلاف ) را به عهده بگیرد. اما دیپلومات ها بر آنند که این موضوع سبب بی ثباتی در کشور خواهد شد.  در حالی که شعله های خشونت در چهار ولایت جنوبی افغانستان به بلند ترین سطح خود از سال 2001 تاکنون رسیده است، گروههای مسلح قبایل و روستاها از ارتش و پولیس ملی کشور پشتیبانی خواهند کرد.  جاوید لودین؛ رییس دفتر ریاست جمهوری افغانستان می گوید: " دولت در پی آن است تا وضع تحکیم امنیت را در جنوب ارزیابی کند."  لودین تاکید می کند:

 

 " تروریستان قوی نیستند اما ما ضعیف هستیم." او تاکید می کند: " در برخی نواحی مرزی با پاکستان که مستعد تصفیه ( از وجود تروریستان ) هستند ما ( دولت افغانستان) برای حراست از 000 200 نفر، 40 نفر پولیس داریم."  با این همه، کارشناسان برآنند که گروههای مسلح قومی تبدیل به ملیشیایی خواهند گردید که تحت فرمان جنگسالاران در خواهند آمد که در نهایت مراکز قدرت قابل توجهی را به وجود خواهند آورد و دولت شکننده ( حامد کرزی) را ضعیف تر خواهند ساخت. به گفته یک مقام بلند پایه غربی این یک رسوایی بزرگ است.  او می گوید : آد مکشانی را که ما برای بیرون راندن آن ها از قدرت سالها تلاش کردیم برای انتقام جویی بازخواهند گشت.

 

 به هر جهت، شمار حامیان مسلح کردن گروههای قبایلی در درون دولت مشخص نیست. ضرار احمد مقبل وزیر داخله می گوید: من کاملا مخالف مسلح ساختن شبه نظامیان هستم، و باور دارم که تاسیس نیروهای نظامی جدید کمک به تامین امنیت نخواهد کرد. من به این طرح رای نخواهم داد.  با این همه دو نفر از هم اکنون خود را برای رهبری نیروهای شبه نظامی قبیله یی در جنوب آماده کرده اند که عبارت اند از والیان سابق ولایات هلمند و ارزگان؛ مناطقی که نیروهای بریتانیایی در حال اعزام دو هزار نیروی اضافی برای بهتر شدن امنیت در آن ها هستند.  هر دو مرد سال گذشته پس از این که به علت ارتباطاتشان با تجارت مواد مخدر در کشور تحت فشار بین المللی قرار داشتند از وظایفشان برکنار شدند.

 

 در هلمند، والی سابق پیش از پیش شروع به ایجاد یک ارتش خصوصی کرده است. شیر محمد آخند زاده والی پیشین این ولایت می گوید: " من برای یافتن 500 مرد به هلمند رفتم اما 700 مرد پیش آمدند."  به گفته او مردم می خواهند ارتش ملی را کمک کنند چرا که آن ها از دست طالبان و القاعده به حد کافی رنج برده اند.  در ارزگان؛ جایی که 1200 سرباز هالندی قرار است تا ماه اگست ( اسد) به آن جا اعزام شوند والی سابق این ولایت جان محمد نیز بر اساس گفته های نماینده این منطقه در حال تبلیغات به نفع یک نیروی شبه نظامی است…

 

با گذشت هر روز از حضور امريكايي ها در افغانستان، سوالات پيرامون سياست هاي اين كشور در افغانستان بيشتر و بيشتر مي شود. درداخل کشور د يد گاه هاي كاملاً متفاوتي در اين زمينه وجود دارد. عده اي با ديدي سپاسگزارانه به امريكايي ها مي بينند ، امريكا را به عنوان عامل صلح و ثبات مي شناسند و به كمك هاي اين كشور با ديدهء قدر مي نگرند. و عده اي ديگر بر اين باورند كه امريكايي ها سياستي فريب كارانه در قبال افغانستان دارند و به آيندهء افغانستان به عنوان كشوري مستقل و آزاد ، وفادار نيستند.

 

برنامه خلع سلاح وملکی سازی درکشور یکی از همان دسته مسایلی است که با وجود مساعی برخی از کشور ها بيش ازچهارسال نه تنها نافرجام باقی مانده، بلکه به همه ابعاد وجهات آن رسیدگی لازم صورت نگرفته است. همانگونه که برخی از منابع بین المللی تصریح میدارند، پروسهء کنونی دی.دی.آر به دلایل فراوانی، عرصهء دشوار وجنجال آفرینی را درآینده، برای کشور به وجود خواهد آورد. با وجود آنکه مراجع مربوط دولتی به یاری کشور های کمک کننده وبرنامهء توسعهء سازمان ملل متحد، کار های معینی را انجام داده اند، اما این امر همه گروه های تفنگدارمسلح را شامل نشده ازیکسو بی امنیتی درکشور کاهش نیافته ازسوی دیگر، برنامهء ملکی سازی وجمع آوری سلاح، با کند یهای فراوان ومقطعی روبرو گردیده است .

 

 ازین گذشته آنچه تاکنون انجام شده، به هیچوجه نتوانسته است در تأمین امنیت و کاهش قوتهاي های مسلح درسراسر کشور سهم موثری را ایفا کند . آنگونه که منابع بین المللی تاکید میدارند، برنامهء خلع سلاح تمام تفنگداران را دربرنگرفته وقوماندانان درروستا های کشور، برای بقای قدرت خویش وبرای حفظ زمینه سوء استفاده از جمله قاچاق مواد مخدره ، قاچاق آثار باستانی، جنگلات وتصاحب دارایی های دو
July 22nd, 2006



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی